همين روزهايي كه مي گذرند
و شاید يكي از خصلت هایِ يواشكي و دلنشينِ بعد از سيسالگي همين رضايتِ خوشرنگي است كه در لا بِ لايِ حُرمِ نفسگيرِ روزهايِ داغ و ساعتهايِ طولاني كارِ بيرون از خانه و غذا پختنِ برايِ افطار و سحر و سفرهيِ مرتب نداشتن به خاطرِ حضورِ پسرك و با عجله وعدهيِ يك ساعتهيِ پارك رفتنش را محقق كردن و انتظار آرام برايِ شدن يا نشدن ِ يك جايهجايي شغلي و از همين دست كارها موج ميزند اين دانه دانه سبزي پاك كردن و به گفت و گويِ پدر و پسر ،با كلي فراز و فرود، گوش دادن را دوست دارم، اينكه مثلِ يك جوجهيِكوچك هر جايِ خا...